با دخترعمم رفتيم خريد رفتيم لوازم آرايشي ديگه به فروشنده نميگه رژ نارنجي ميخوام، ميگه وقتي پفك ميخوريم لبمون چه رنگي ميشه؟ يه رژ اون رنگي
ميخوام! اينم فك و فاميله ما داريم؟
***
عمم رفته دستشويي معلوم نيست اون تو چيكار كرده اومده بيرون ميگه كليه ام افتاد تو دستشويي هرچي ما ميگيم امكان نداره قبول نميكنه ، آخر رفت
سونوگرافي تا خيالش راحت شد كليه اش سر جاشه ! عمه متوهمي داريم...
***
وسط گرما تو آفتاب داشتم پیاده میرفتم خونه یهو دیدم یکی داره بوق میزنه ، برگشتم خیابونو نگاه کردم دیدم بابام با ماشین رد شد و دست تکون داد. رسیدم خونه خوابیدم زیر کولر ، از بابام پرسیدم چرا سوارم نکردی ؟؟؟ میگه ماشین تازه خنک شده بود اگه سوار میشدی هوای گرم میومد تو …
نظرات شما عزیزان:
|